چکیده مطالب
غالباً این پرسش، به ویژه در محافل علمی و دانشگاهی، مطرح میگردد که چه نیازی به معادلگزینی برای واژههای تخصصی است و چه لزومی دارد که واژههای بیگانه اما قابل فهم در حوزه تخصصی را با واژههای ناآشنای فارسی جایگزین سازیم؟ طرفداران این نظریه، زبان را صرفاً وسیلهای برای بیان مفاهیم علمی میدانند و این خود سرمنشأ بسیاری انحرافها در برنامهریزی توسعه علمی است. زبان صرفاً جنبه ابزاری ندارد بلکه نقشی پویا در فرهنگ جامعه دارد و در تفکر فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. در واقع، امروزه ثابت شده است که گسترش حوزههای تفکر وابسته به توسعه دامنه مهارتهای زبانی است. زبان هم در رشد فکر فرد مؤثر است و هم در رشد و توسعه اجتماعی. بخصوص در مفهوم نوین علم، که در آن اجتماع علمی و گفتمان علمی نقش اساسی بر عهده دارند، لازم است با دقت بیشتر به مقوله زبان توجه شود.
زبان فارسی رکن اصلی هویت فرهنگی ملّت ماست، امّا فارسی زنگار زده که ناتوان در بیان مفاهیم جدید باشد، به خودی خود اجازه تفکر را هم از گویندگانش سلب میکند. به همین دلیل باید به زبان فنی جدید توجه ویژه کرد، هم به این دلیل که علم و فناوری مدرن این توانایی را میطلبد و هم به این دلیل که درصد قابل توجهی از واژههای فنی در زبان روزمره وارد میشود.
در این سخنرانی، ضمن بررسی ارتباط زبان و تفکر و فعالیتهایی که در دویست سال گذشته در جهان در این زمینه صورت گرفته، مروری کوتاه بر وضعیت زبان فارسی به عنوان زبان علم و فعالیتهایی که در فرهنگستانهای اول و دوم قبل از انقلاب و فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از انقلاب صورت گرفته، به عمل خواهد آمد و به اختصار به تجربیات سایر کشورها نیز اشاره خواهد شد.
|